گاهی که با جمعی از دوسنان و فعالین رسانهای دور هم جمع میشویم و (طبیعتاً) به انتقاد از شرایط کار در رسانهها و ارتباط با مدیران مسئول یا کارفرمایان و صاحبان رسانهای میپردازیم، یکی چیزهایی که نتیجهی تمام این بحثهاست، این است که درد مشترک همه، عدم توجه و احترام مدیران رسانهای به تخصص و نظرات کارشناسانه متخصصین رسانه است. البته من گمانم این شاخصه مدیران یا در ایران یا نهایتاً منحصر به کشورهای در حال توسعه و پیش از آن است وگرنه دیگر در جهان امروز همه این امر منطقی را قبول کردهاند که «کار را به کاردان» بدهند.
همیشه از سیاستهای کلان و رهبردهای کلی شروع میشود و به جزئیترین امور، اندازه فونت، تعداد و طول ستون، کلمات و شاعت و دقیقه توزیع، ختم که نه ولی ادامه پیدا میکند.
پس کسی که درسی در این زمینه خوانده یا چند سالی بیشتر در این حوزه کار کرده و تجربه کرده، بیشتر برای همشیرهی پدرش بوده، حتما!!
این مدیران اساساً از همه امور هم سر در میاورند و در هز بخشی سالهایی را قبلا تجربه کردهاند. آن وقت این سوال پیش میآید که پس تخصص مدیریت را کی فراگرفتهاند؟
البته شاید نکته همینجاست؛ اگر بجای تلاش در هر زمینه مربوط و نا مربوط، کمی زمان صرف افزایش تخصص و تحصیلات، مطالعه و تجربه در زمینه مدیریت و جایگاهشان میکردند دیگر این را میفهیدند که هر کارشناسی که مهارتی دارد، کارش را بلد است و نیازی به راهنمایی و هدایتهای شما ندارد، نهایتا نظرت را پیشنهاد کن و انتخاب را به عهده متخصص قرار بده و به نظر نهایی او احترام بگذار.