🔸ما در جهانی سرشار از تضادها زندگی میکنیم، جامعهای پر از ایدهها و نظراتی که برای تثبیت و گسترش خود در جنگ جدال هستند و یکدیگر را به نقد میکشند. گفتمانهای مختلفی که هر روز و هر لحظه به این جدال دامن میزنند. اصولگرایی و اصلاحطلبی، محافظهکاری و ساختارشکنی، حاکمان و حکومت شوندگان، همه و همه در این کارزار نبرد در جنگند. این تفسیر اجتماع تفارقیای است از جامعه امروز که در منظر بسیار از نظریه پردازان نوینی چون موف، لاکلائو، رانسیر و لیوتار تصور شده است.
🔸با این وصف چگونه جامعه شکل میگیر و از هم نمیپاشد؟ پاسخ این سوال این امری مهم در جهت برساخت اجتماع امروز است. شانتال موف معتقد است که اولا ساختارها و نهادها، قوانین و دستگاهها حاکم در یک اجتماع اساساً باید حضور این تضاد را به رسمیت بشناسند و در ثانی صورتبندی و ساخت این اجزاء حاکمیت باید در راستای ایجاد تضادی رقابتی باشد و نه تخاصم و دشمنی برای حذف. او این دو رویکرد را با دو اصطلاح آگونیستی (تضاد رقابتی) و آنتاگونیستی (تخاصم خذفی) مطرح میکند.
🔸جامعه امروز ما با پرکتیسهای اجتماعی مختلف ناشی از رسانهها، گروههای مردمی، دستگاههای حاکمیتی و ... در حال شکلگیری هر روزه است نیز مسیری از تضادها و جدالهایی را طی میکند و برای برساخته شدن و نه فروپاشی نیازمند تضادی رقابتی و به دور از حذف گفتمانها است.
🔸حال رسانهها. رسانهها بنا به گفتمانهای خود مسیری را برای رسیدن به مطلوب خود از نقطه اکنون طی میکنند و این فرایند هر روزه آنهاست. آنها تلاش میکنند میدانها عمل گفتمانی مختلف موجود در جامعه را با خود در این مسیرها همراه کنند. اما نکته اینجاست که آیا اولا این همراه به سادگی اتفاق میافتد؟ و ثانیا آیا همه میدانهای عمل گفتمانی یکسانند ثابت و یا متفاوتند و مغیر؟ اگر چنین بود که بسیاری از تلاشهای رسانهها داخلی مانند صدا و سیما، نهادهای فرهنگی-عقیدتی، فیلمهای سینمای و دیگران به ثمر نشسته بود. پس باید بپرسیم که چگونه میتوان با ابزار رسانه، فضای آنتاگونیستی را کاهش داد و فضای آگونیستی را افزایش.
🔸موف معتقد است اساسا هیچگاه تضاد پایانپذیر نیست اما این اصول گفتمان است که اگر در دو میدان مورد اجماع قرار گیر، علیرغم وجود تضاد، به اجماعی تضادآمیز یا آگونیسم ختم خواهد شد و در غیر اینصورت آنتاگونیسم را خواهیم داشت.
🔸پس لازم است ابزارهای رسانهای اکنون با اجماع بر اصول میادین عمل گفتمانی مخاطبین خود و پذیرش آنچه دال اساسی آن گفتمانها است (یا با ادبیات امید اجتماعی بلوخ، آنچه امروز نیست و مردم رویای آن را دارند)، مسیر خود را ترسیم کنند و برنامهریزی رسانهای نمایند.
🔸هرچه یک رسانه با دالهای میدانهای عمل گفتمانی بیشتر، مهمتر، مؤثرتر و بزرگتری اجماع داشته باشد، دیالوگ آگویستی گستردهتری را ایجاد میکند و در برساخت جامعه مطلوب خود موفقتر است.